ازخدابخواهیم دراین ماه نجات ازبیانگیزگی ومرض بیانگیزگی،از نبودنشاط کارازغفلت،ازسخت شدن دل
يكشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۵:۴۳ ب.ظ
بسم الله
یکی از برکات این دیدار رمضانی، بهرهمندی از فضای معنوی ماه رمضان است. در فِقرات دعای واردشدهی برای روزهای ماه رمضان میخوانیم: وَ هذا شَهرُ الصّیام، وَ هذا شَهرُ القیام، وَ هذا شَهرُ الاِنابَة -«وَ اَنیبوا اِلی ربِّکُم»(۲)- و هذا شَهرُ التَّوبَة، وَ هذا شَهرُ المَغفِرَةِ وَ الرَّحمَة.(۳) این ماه و این فضا، این خصوصیّات را دارد.
توبهی ما از کدام گناه است؟ خب، سرتاپای انسان و امثال بنده، گناه هستیم؛ لکن گناهان دوجورند: یک گناهی است که فقط به خود انسان ضربه وارد میکند، یک گناهی است که صدور آن از انسان به دیگران ضربه میزند. چیزی را که این دندان انسان مَزق(۴) میکند و میجَود، گاهی یک چیز سختی است، خود دندان میشکند، به جای دیگری ضرر نمیرسد؛ [امّا] گاهی انسان با این دندان غذایی را میخورد که کبد انسان را از کار میاندازد؛ کبد تقصیری نداشت، تقصیر این دندان بود، تقصیر این دهان بود. گناهان ما گاهی اینجوری است. ما یک حرکتی را انجام میدهیم، یک سخنی را میگوییم، یک راهی را میرویم، [که] جامعه ضرر میکند، کشور ضرر میکند؛ اینجور گناهان، گناهان مهمّی است، گناهان بزرگی است. فرمود: وَ اتَّقوا فِتنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَموا مِنکُم خآصَّة.(۵) گاهی کسی ظلمی میکند، جزائی که خدای متعال برای آن ظلم قرار میدهد فراگیر است و جامعه را فرامیگیرد؛ از چنین ظلمی، از چنین فتنهای باید پرهیز کرد. این خطاب به ما مسئولین است، آحاد مردم مخاطب به این خطاب نیستند؛ ما مسئولین هستیم که [هم] میتوانیم کاری بکنیم که زیان آن به جامعه برسد؛ هم میتوانیم عکسش عمل کنیم، کاری کنیم که نفع آن به جامعه برسد.
مرحوم علّامهی طباطبائی (رضواناللهعلیه) در تفسیر این آیهی شریفهی سورهی نساء که «مآ اَصابَکَ مِن حَسَنَةٍ فَمِنَ اللهِ وَ مآ اَصابَکَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن نَفسِکَ»(۶) یک بیانی دارند؛ میفرمایند که جوامع بشری، جامعهی کشور، یک جامعهی خاصّ یک محدوده، یک هویّت مستقلّی دارد، یک هویّت وحدانی دارد غیر از هویّت افراد؛ یعنی جامعهی یک کشور با یک نگاه مثل یک انسان واحد است؛ همچنانکه در انسان واحد یک عضو ممکن است عملی انجام بدهد که بقیّهی اعضا را درگیر کند، در جامعه هم همینجور است، یک عضو ممکن است کاری بکند که همه را درگیر بکند. حوادثی برای جامعه پیش میآید، عدّهای بیگناهند در آن حادثه؛ [پس] چطور میشود گفت که «مآ اَصابَکَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن نَفسِکَ»، ایشان میفرمایند نه، همین درست است، همین جا هم «فَمِن نَفسِکَ» است، منتها نفْس یک موجود وسیعی به نام جامعه است که یک جزئی از او گناهی کرده. خب، اگر بنا باشد که از چنین گناهی ما پرهیز کنیم خیلی باید مراقب باشیم؛ احتیاج دارد به مراقبت، به دقّت؛ این فضای ماه رمضان این را بایستی به ما تعلیم بدهد، این را بایستی به خودمان تلقین کنیم، واقعاً احساس مسئولیّت کنیم، هرجا هستیم.
در همین دعای [روزهای] ماه رمضان چیزهای زیادی از خدا خواسته شده است؛ دعای خیلی خوبی است. اگر انشاءالله توفیق باشد بخوانید این دعا را و دقّت کنید، دعای عجیبی است، همینطور درخواستهایی که انسان به ذهنش هم خطور نمیکند، در این دعا امام به انسان یاد داده است -بنابر آنچه در این حدیث مأثور از امام (علیهالسّلام) است- که چه بخواهیم از خدا؛ از جملهی چیزهایی که خواستیم، نجات از این چند چیز است که حالا من عرض میکنم: نجات از بیانگیزگی و مرض بیانگیزگی، نجات از نبود نشاط کار -ببینید اینها چیزهایی است که به ذهن ماها نمیرسد که اینها بیماری است، اینها مرض است، باید از خدای متعال نجات از این مرضها و شفای از این مرضها را خواست- نجات از غفلت، نجات از سخت شدن دل؛ دل انسان سخت بشود، هم در مقابل ذکر الهی، هم در مقابل نُصح مشفق؛ [وقتی] کسی به انسان نصیحت میکند و برای انسان خیرخواهی میکند، دل انسان سخت بشود. عبارات این است: وَ اَذهِب عَنّی فیهِ النُّعاسَ وَ الکَسَلَ وَ السَّأمَةَ (احساس خستگی) وَ الفَترَةَ (بیانگیزگی) وَ القَسوَةَ (سختدلی) وَ الغَفلَةَ (بیخیالی) وَ الغِرَّةَ (غرّه شدن به خود)؛ باید از اینها نجات پیدا کنیم؛ اینها را از خدا خواستیم.
خب، تأثیرات این گناهان -حالا این تعدادی از گناهان است، گناهان بزرگتر هم وجود دارد- در انسان چیست؟ یکی از تأثیرات این است که وقتی انسان مبتلا است به گناه، در یک نقطهی حسّاس و بزنگاه کم میآورد. آیهی قرآن میفرماید که: اِنَّ الَّذینَ تَوَلَّوا مِنکُم یَومَ التَقَی الجَمعانِ اِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشََّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا؛(۷) در جنگ اُحد، آنکسانی که نتوانستند طاقت بیاورند و دلشان در هوای غنیمت آنچنان تپید که فراموش کردند چه مسئولیّت حسّاسی در اختیار آنها و برعهدهی آنها است و جنگ پیروز را به جنگ مغلوب تبدیل کردند، اِستَزَلَّهُمُ الشََّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا؛ اینها قبلاً خطاهایی انجام دادند، آن خطاها اینجا خودش را نشان داد. این یک مرحله است؛ یعنی گناه ما موجب میشود که در یک نقطهی حسّاس، در یک نقطهی بزنگاه، نتوانیم تاب بیاوریم، نتوانیم مقاومت کنیم. خب، ما مسئول کشور هستیم؛ از این بندهی حقیر گرفته تا مسئولین دولتی، مسئولین قضائی، مسئولین قوّهی مقنّنه و همینطور سلسلهمراتب مسئولیّتها، همه مسئولیم؛ اگر چنانچه کاری بکنیم که نتیجه آن باشد که «اِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشََّیطان» و پایمان بلغزد و نتوانیم طاقت بیاوریم در آنجایی که باید تاب آورد و طاقت آورد، خطر بزرگی ما را تهدید میکند. این یک مرحله است.
مرحلهی بالاتر از این و بدتر از این، آن است که ما گاهی خطائی میکنیم، آن خطا موجب میشود که ما دچار نفاق بشویم؛ یعنی دلمان با زبانمان اختلاف پیدا کند. آیهی شریفه [میگوید]: فَاَعقَبَهُم نِفاقًا فی قُلوبِهِم اِلی یَومِ یَلقَونَهُ بِمآ اَخلَفُوا اللهَ ما وَعَدوه؛(۸) [اگر] انسان با عهد خدایی در یکجا وفادار نمانَد و تعهّدی را که پیش خدا کرده عمل نکند، این موجب میشود که «فَاَعقَبَهُم نِفاقًا فی قُلوبِهِم»؛ البتّه این یک سازوکار کاملاً منطقی هم دارد که حالا وقت نیست من شرح بدهم که چطور میشود یک گناه در یک انسان به نفاق منتهی میشود.
از این بالاتر، گاهی اوقات گناه ما و خطای ما و کجروی ما موجب میشود که -پناه بر خدا- به تکذیب ماانزلالله مبتلا بشویم؛ ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ اَسآءُوا السّوأَیٰ اَن کَذَّبوا بِآیاتِ الله.(۹) راه علاج هم مراقبت است؛ باید مراقبت کنیم؛ باید نظارت کنیم بر خودمان، بر مجموعهمان، انگیزهمان را افزایش بدهیم، کارمان را متراکمتر کنیم، پُرکاری، پرهیز از لغزشگاهها، خلاصه در یک جمله تقوا؛ تقوا. تقوا -که در ماه رمضان [بهعنوان] فلسفه و غایت روزه شناخته شده- به همین معنا است. تقوا یعنی مراقبت از خویش؛ دائم باید مراقب خودمان باشیم. البتّه خطاب این حرفها در درجهی اوّل به خود بنده است؛ همهمان مسئولیم؛ پس قدر ماه رمضان را بدانیم.
برادران عزیز، خواهران عزیز! قدر این ماه رمضانی را که الان در آن هستیم، بدانیم. هزاران هزار ماه رمضان در طول تاریخ آمده و رفته؛ هزاران هزار ماه رمضان خواهد آمد که من و شما در آن ماه رمضان نیستیم؛ حالا در بین این میلیاردها ماه رمضان تاریخ، ما در چند ماه یا چند ده ماهش هستیم، توفیق به ما داده شده که حالا بیست ماه، سی ماه، پنجاه ماه، شصت ماه رمضان را از دورهی تکلیف تا آخر عمرمان در بین این مجموعهی ماه رمضانهای تاریخ [حضور] داشته باشیم؛ خب، همینها را قدر بدانیم. پارسال در همین ماه رمضان، کسانی بودند از دوستان ما و از نزدیکان ما که امسال نیستند. نمیدانیم سال دیگر کدامِ از ما خواهیم بود، کدام نخواهیم بود؛ این ماه رمضان را قدر بدانید. ماه استغفار است، ماه توبه است، ماه تذکّر است، ماه توجّه به خدای متعال است، ماه عبادت است، ماه گریه است، ماه دلبستن به معنویّات است؛ گفت:
بسا تیر و دیماه و اردیبهشت
بیاید که ما خاک باشیم و خشت(۱۰)
۲) سورهی زمر، بخشی از آیهی ۵۴؛ «و پیش از آنکه شما را عذاب در رسد ...»
۳) اقبالالاعمال، ج ۱، ص ۹۰ (دعای روزهای ماه رمضان)
۴) تکّهتکّه کردن، ریزریز کردن
۵) سورهی انفال، بخشی از آیهی ۲۵؛ «و از فتنهای که تنها به ستمکاران شما نمیرسد، بترسید...»
۶) سورهی نساء، بخشی از آیهی ۷۹؛ «هرچه از خوبیها به تو میرسد از جانب خدا است؛ و آنچه از بدی به تو میرسد، از خود تو است ...»
۷) سورهی آلعمران، بخشی از آیهی ۱۵۵؛ «روزی که دو گروه [در اُحد] باهم رویاروی شدند، کسانی که از میان شما [به دشمن] پشت کردند، در حقیقت جز این نبود که به سبب پارهای از آنچه [از گناه] حاصل کرده بودند، شیطان آنان را بلغزانید...»
۸) سورهی توبه، آیهی ۷۷؛ «در نتیجه، به سزای آنکه با خدا خلف وعده کردند، در دلهایشان -تا روزی که او را دیدار میکنند- پیامدهای نفاق را باقی گذارد...»
۹) سورهی روم، بخشی از آیهی ۱۰؛ «آنگاه فرجام کسانی که بدی کردند [بسی] بدتر بود، [چرا] که آیات خدا را تکذیب کردند...»
۱۰) بوستان سعدی، باب نهم (با اندکی تفاوت)
یکی از برکات این دیدار رمضانی، بهرهمندی از فضای معنوی ماه رمضان است. در فِقرات دعای واردشدهی برای روزهای ماه رمضان میخوانیم: وَ هذا شَهرُ الصّیام، وَ هذا شَهرُ القیام، وَ هذا شَهرُ الاِنابَة -«وَ اَنیبوا اِلی ربِّکُم»(۲)- و هذا شَهرُ التَّوبَة، وَ هذا شَهرُ المَغفِرَةِ وَ الرَّحمَة.(۳) این ماه و این فضا، این خصوصیّات را دارد.
توبهی ما از کدام گناه است؟ خب، سرتاپای انسان و امثال بنده، گناه هستیم؛ لکن گناهان دوجورند: یک گناهی است که فقط به خود انسان ضربه وارد میکند، یک گناهی است که صدور آن از انسان به دیگران ضربه میزند. چیزی را که این دندان انسان مَزق(۴) میکند و میجَود، گاهی یک چیز سختی است، خود دندان میشکند، به جای دیگری ضرر نمیرسد؛ [امّا] گاهی انسان با این دندان غذایی را میخورد که کبد انسان را از کار میاندازد؛ کبد تقصیری نداشت، تقصیر این دندان بود، تقصیر این دهان بود. گناهان ما گاهی اینجوری است. ما یک حرکتی را انجام میدهیم، یک سخنی را میگوییم، یک راهی را میرویم، [که] جامعه ضرر میکند، کشور ضرر میکند؛ اینجور گناهان، گناهان مهمّی است، گناهان بزرگی است. فرمود: وَ اتَّقوا فِتنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَموا مِنکُم خآصَّة.(۵) گاهی کسی ظلمی میکند، جزائی که خدای متعال برای آن ظلم قرار میدهد فراگیر است و جامعه را فرامیگیرد؛ از چنین ظلمی، از چنین فتنهای باید پرهیز کرد. این خطاب به ما مسئولین است، آحاد مردم مخاطب به این خطاب نیستند؛ ما مسئولین هستیم که [هم] میتوانیم کاری بکنیم که زیان آن به جامعه برسد؛ هم میتوانیم عکسش عمل کنیم، کاری کنیم که نفع آن به جامعه برسد.
مرحوم علّامهی طباطبائی (رضواناللهعلیه) در تفسیر این آیهی شریفهی سورهی نساء که «مآ اَصابَکَ مِن حَسَنَةٍ فَمِنَ اللهِ وَ مآ اَصابَکَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن نَفسِکَ»(۶) یک بیانی دارند؛ میفرمایند که جوامع بشری، جامعهی کشور، یک جامعهی خاصّ یک محدوده، یک هویّت مستقلّی دارد، یک هویّت وحدانی دارد غیر از هویّت افراد؛ یعنی جامعهی یک کشور با یک نگاه مثل یک انسان واحد است؛ همچنانکه در انسان واحد یک عضو ممکن است عملی انجام بدهد که بقیّهی اعضا را درگیر کند، در جامعه هم همینجور است، یک عضو ممکن است کاری بکند که همه را درگیر بکند. حوادثی برای جامعه پیش میآید، عدّهای بیگناهند در آن حادثه؛ [پس] چطور میشود گفت که «مآ اَصابَکَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن نَفسِکَ»، ایشان میفرمایند نه، همین درست است، همین جا هم «فَمِن نَفسِکَ» است، منتها نفْس یک موجود وسیعی به نام جامعه است که یک جزئی از او گناهی کرده. خب، اگر بنا باشد که از چنین گناهی ما پرهیز کنیم خیلی باید مراقب باشیم؛ احتیاج دارد به مراقبت، به دقّت؛ این فضای ماه رمضان این را بایستی به ما تعلیم بدهد، این را بایستی به خودمان تلقین کنیم، واقعاً احساس مسئولیّت کنیم، هرجا هستیم.
در همین دعای [روزهای] ماه رمضان چیزهای زیادی از خدا خواسته شده است؛ دعای خیلی خوبی است. اگر انشاءالله توفیق باشد بخوانید این دعا را و دقّت کنید، دعای عجیبی است، همینطور درخواستهایی که انسان به ذهنش هم خطور نمیکند، در این دعا امام به انسان یاد داده است -بنابر آنچه در این حدیث مأثور از امام (علیهالسّلام) است- که چه بخواهیم از خدا؛ از جملهی چیزهایی که خواستیم، نجات از این چند چیز است که حالا من عرض میکنم: نجات از بیانگیزگی و مرض بیانگیزگی، نجات از نبود نشاط کار -ببینید اینها چیزهایی است که به ذهن ماها نمیرسد که اینها بیماری است، اینها مرض است، باید از خدای متعال نجات از این مرضها و شفای از این مرضها را خواست- نجات از غفلت، نجات از سخت شدن دل؛ دل انسان سخت بشود، هم در مقابل ذکر الهی، هم در مقابل نُصح مشفق؛ [وقتی] کسی به انسان نصیحت میکند و برای انسان خیرخواهی میکند، دل انسان سخت بشود. عبارات این است: وَ اَذهِب عَنّی فیهِ النُّعاسَ وَ الکَسَلَ وَ السَّأمَةَ (احساس خستگی) وَ الفَترَةَ (بیانگیزگی) وَ القَسوَةَ (سختدلی) وَ الغَفلَةَ (بیخیالی) وَ الغِرَّةَ (غرّه شدن به خود)؛ باید از اینها نجات پیدا کنیم؛ اینها را از خدا خواستیم.
خب، تأثیرات این گناهان -حالا این تعدادی از گناهان است، گناهان بزرگتر هم وجود دارد- در انسان چیست؟ یکی از تأثیرات این است که وقتی انسان مبتلا است به گناه، در یک نقطهی حسّاس و بزنگاه کم میآورد. آیهی قرآن میفرماید که: اِنَّ الَّذینَ تَوَلَّوا مِنکُم یَومَ التَقَی الجَمعانِ اِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشََّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا؛(۷) در جنگ اُحد، آنکسانی که نتوانستند طاقت بیاورند و دلشان در هوای غنیمت آنچنان تپید که فراموش کردند چه مسئولیّت حسّاسی در اختیار آنها و برعهدهی آنها است و جنگ پیروز را به جنگ مغلوب تبدیل کردند، اِستَزَلَّهُمُ الشََّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا؛ اینها قبلاً خطاهایی انجام دادند، آن خطاها اینجا خودش را نشان داد. این یک مرحله است؛ یعنی گناه ما موجب میشود که در یک نقطهی حسّاس، در یک نقطهی بزنگاه، نتوانیم تاب بیاوریم، نتوانیم مقاومت کنیم. خب، ما مسئول کشور هستیم؛ از این بندهی حقیر گرفته تا مسئولین دولتی، مسئولین قضائی، مسئولین قوّهی مقنّنه و همینطور سلسلهمراتب مسئولیّتها، همه مسئولیم؛ اگر چنانچه کاری بکنیم که نتیجه آن باشد که «اِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشََّیطان» و پایمان بلغزد و نتوانیم طاقت بیاوریم در آنجایی که باید تاب آورد و طاقت آورد، خطر بزرگی ما را تهدید میکند. این یک مرحله است.
مرحلهی بالاتر از این و بدتر از این، آن است که ما گاهی خطائی میکنیم، آن خطا موجب میشود که ما دچار نفاق بشویم؛ یعنی دلمان با زبانمان اختلاف پیدا کند. آیهی شریفه [میگوید]: فَاَعقَبَهُم نِفاقًا فی قُلوبِهِم اِلی یَومِ یَلقَونَهُ بِمآ اَخلَفُوا اللهَ ما وَعَدوه؛(۸) [اگر] انسان با عهد خدایی در یکجا وفادار نمانَد و تعهّدی را که پیش خدا کرده عمل نکند، این موجب میشود که «فَاَعقَبَهُم نِفاقًا فی قُلوبِهِم»؛ البتّه این یک سازوکار کاملاً منطقی هم دارد که حالا وقت نیست من شرح بدهم که چطور میشود یک گناه در یک انسان به نفاق منتهی میشود.
از این بالاتر، گاهی اوقات گناه ما و خطای ما و کجروی ما موجب میشود که -پناه بر خدا- به تکذیب ماانزلالله مبتلا بشویم؛ ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ اَسآءُوا السّوأَیٰ اَن کَذَّبوا بِآیاتِ الله.(۹) راه علاج هم مراقبت است؛ باید مراقبت کنیم؛ باید نظارت کنیم بر خودمان، بر مجموعهمان، انگیزهمان را افزایش بدهیم، کارمان را متراکمتر کنیم، پُرکاری، پرهیز از لغزشگاهها، خلاصه در یک جمله تقوا؛ تقوا. تقوا -که در ماه رمضان [بهعنوان] فلسفه و غایت روزه شناخته شده- به همین معنا است. تقوا یعنی مراقبت از خویش؛ دائم باید مراقب خودمان باشیم. البتّه خطاب این حرفها در درجهی اوّل به خود بنده است؛ همهمان مسئولیم؛ پس قدر ماه رمضان را بدانیم.
برادران عزیز، خواهران عزیز! قدر این ماه رمضانی را که الان در آن هستیم، بدانیم. هزاران هزار ماه رمضان در طول تاریخ آمده و رفته؛ هزاران هزار ماه رمضان خواهد آمد که من و شما در آن ماه رمضان نیستیم؛ حالا در بین این میلیاردها ماه رمضان تاریخ، ما در چند ماه یا چند ده ماهش هستیم، توفیق به ما داده شده که حالا بیست ماه، سی ماه، پنجاه ماه، شصت ماه رمضان را از دورهی تکلیف تا آخر عمرمان در بین این مجموعهی ماه رمضانهای تاریخ [حضور] داشته باشیم؛ خب، همینها را قدر بدانیم. پارسال در همین ماه رمضان، کسانی بودند از دوستان ما و از نزدیکان ما که امسال نیستند. نمیدانیم سال دیگر کدامِ از ما خواهیم بود، کدام نخواهیم بود؛ این ماه رمضان را قدر بدانید. ماه استغفار است، ماه توبه است، ماه تذکّر است، ماه توجّه به خدای متعال است، ماه عبادت است، ماه گریه است، ماه دلبستن به معنویّات است؛ گفت:
بسا تیر و دیماه و اردیبهشت
بیاید که ما خاک باشیم و خشت(۱۰)
۲) سورهی زمر، بخشی از آیهی ۵۴؛ «و پیش از آنکه شما را عذاب در رسد ...»
۳) اقبالالاعمال، ج ۱، ص ۹۰ (دعای روزهای ماه رمضان)
۴) تکّهتکّه کردن، ریزریز کردن
۵) سورهی انفال، بخشی از آیهی ۲۵؛ «و از فتنهای که تنها به ستمکاران شما نمیرسد، بترسید...»
۶) سورهی نساء، بخشی از آیهی ۷۹؛ «هرچه از خوبیها به تو میرسد از جانب خدا است؛ و آنچه از بدی به تو میرسد، از خود تو است ...»
۷) سورهی آلعمران، بخشی از آیهی ۱۵۵؛ «روزی که دو گروه [در اُحد] باهم رویاروی شدند، کسانی که از میان شما [به دشمن] پشت کردند، در حقیقت جز این نبود که به سبب پارهای از آنچه [از گناه] حاصل کرده بودند، شیطان آنان را بلغزانید...»
۸) سورهی توبه، آیهی ۷۷؛ «در نتیجه، به سزای آنکه با خدا خلف وعده کردند، در دلهایشان -تا روزی که او را دیدار میکنند- پیامدهای نفاق را باقی گذارد...»
۹) سورهی روم، بخشی از آیهی ۱۰؛ «آنگاه فرجام کسانی که بدی کردند [بسی] بدتر بود، [چرا] که آیات خدا را تکذیب کردند...»
۱۰) بوستان سعدی، باب نهم (با اندکی تفاوت)
۹۷/۰۲/۳۰