نورالأصفیاء

مسجدومجتمع فرهنگی،آموزشی وپژوهشی حضرت نورالأصفیاء عجل الله تعالی فرجه الشریف

نورالأصفیاء

مسجدومجتمع فرهنگی،آموزشی وپژوهشی حضرت نورالأصفیاء عجل الله تعالی فرجه الشریف

نورالأصفیاء
آخرین نظرات

ورود به کربلا

سه شنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۷، ۰۴:۳۷ ب.ظ

بسم الله
خیمه دوم (ویژه‌نامه ورود کاروان حسینی به کربلا)

 

قافله امام علیه السلام و به موازات آن سپاهیان حر به حرکت خود ادامه دادند تا به نینوا رسیدند و در اینجا با مردی مسلح که سوار بر اسب تندرو بود مواجه گردیدند و او پیک ابن زیاد و حامل نامه ای از سوی وی به حر بود.

متن نامه چنین است: با رسیدن این نامه بر حسین بن علی فشار وارد بیاور و در بیابانی بی آب و علف و بی دژ و قلعه ای فرودش آر.

حر نیز متن نامه را برای امام علیه السلام خواند و آن حضرت را در جریان مأموریت خویش قرار داد.

امام علیه السلام فرمود:پس بگذار ما در بیابان نینوا و یا غاضریات یا شفیه فرود آییم.

حر گفت:من نمیتوانم با این پیشنهاد شما موافقت کنم زیرا من دیگر در تصمیم گیری خود آزاد نیستم چون همین نامه رسان جاسوس ابن زیاد نیز می باشد و جزئیات اقدامات مرا زیر نظر دارد.

در این هنگام زهیر بن قین به امام علیه السلام چنین پیشنهاد نمود که برای ما جنگ کردن با این گروه کم آسانتر است از جنگ کردن با افراد زیادی که پشت سر آنهاست و به خدا سوگند!طولی نخواهد کشید که لشکریان زیادی به پشتیبانی اینها برسد و آن وقت دیگر ما تاب مقاومت در برابر آنان را نخواهیم داشت.

امام در پاسخ پیشنهاد زهیر چنین فرمود:من هرگز شروع کننده جنگ نخواهم بود.

آنگاه امام علیه السلام خطاب به حر فرمود:بهتر است یک قدر دیگر حرکت کنیم و محل مناسبتری برای اقامت خود برگزینیم .حر موافقت نمود و به حرکت خود ادامه دادند تا به سرزمین کربلا رسیدند در اینجا حر و یارانش به عنوان اینکه این محل به فرات نزدیک و محل مناسبی است از پیشروی امام جلوگیری نمودند.

وقتی حسین بن علی علیه السلام تصمیم  گرفت در آن سرزمین فرود آید از نام آنجا سوال کرد پاسخ دادند:اینجا را طف می گویند.

امام پرسید نام دیگری نیز دارد؟عرضه داشتند :کربلا هم نامیده می شود.

امام با شنیدن اسم کربلا گفت:اللهم اعوذبک من الکرب و البلاء خدایا!از اندوه و بلا به تو پناه می آورم. سپس فرمود:

اینجاست محل فرود آمدن ما و به خدا سوگند همین جاست محل قبرهای ما و به خدا سوگند از اینجاست که در قیامت محشور و منشور خواهیم گردید و این وعده ایست از جدم رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و در وعده او خلافی نیست.

آنچه از این گفتار استفاده می شود

در این گفتار حسین بن علی علیه السلام سه نکته جالب و مهم وجود دارد:

۱.همان گونه که بارها اشاره نمودیم و در گفتار امام در موارد مختلف مکرر و با صراحت و گاهی با تلویح و اشاره آمده است آن حضرت از جریان و حادثه خونین کربلا مطلع و با خبر بود و این مورد نیز یکی از آنهاست که به جزئیات این حادثه و محل وقوع آن که همان سرزمین کربلاست با اتکا به اخبار رسول الله صلی الله و علیه وآله و سلم اشاره می کند.

۲.و اما نکته دوم مساله راه و روش و برنامه ای است که امام حسین علیه السلام در مقام جنگ از آن پیروی می کند که به قول زهیر بن قین اقدام جنگ در آن شرایط به نفع آنان و در صورت تاخیر جریان دقیقا معکوس و هزیمتشان مسلم و حتمی است. ولی امام در این شرایط خاص برنامه جنگی خویش راچنین اعلام می کند که من شروع به جنگ نخواهم کرد.

واین همان برنامه است که امیرمومنان علیه السلام در جنگ جمل برای یارانش اعلان نمود و آنگاه که در مقابل دشمن خون آشام قرار گرفت دشمنی که دوبار دست به حمله زده و بهترین مسلمانان و زبده ترین شیعیان علی علیه السلام را در شهر بصره به قتل رسانیده است:شما شروع به جنگ نکنید باشمشیر و نیزه به آنان حمله ننمایید و در خونریزی بر آنان سبقت نجویید با ملاطفت و مهربانی و با زبان نرم و ملایم با آنان سخن بگویید(تا به جنگ و ستیز وادارشان نکنید)"مستدرک حاکم ج۲ص۳۷۱.کنرالعمال ج۶ ص۸۵ حدیث ۱۳۱۱"

۳.هدف پیشوایان و ائمه هدی اصلاح افراد و جلوگیری از انحراف و به قول حسین بن علی علیه السلام امر به معروف و نهی از منکر است و این هدف هم با توسل به زور و از راه جنگ و خونریزی امکان پذیر نیست بلکه جنگ آخرین حربه ای است که در صورت مسدود شدن تمام راههاباید به آن متوسل گردید.

خلاصه پاسخ امام در آن شرایط خاص به زهیر بن قین دلیل دیگری است بر این که منظور آن حضرت از این حرکت رسیدن به یک پیروزی ظاهری جنگی نبود بلکه امام در تعقیب هدفی مافوق آن و در ابعاد وسیعتر.

 

۹۷/۰۶/۲۰
منتظران ظهور/ مجتبی دهقانی پوده

نظرات  (۱)

بسم الله


پنجه ی هجر گریبان مرا می خواهد

غُصه کیسوی پریشانِ مرا می خواهد

هجمه ی باد خزان است تبر آورده

همه گل های گلستانِ مرا می خواهد

بوی خون می دهد این دشت خدا خیر کند

این چه خاکیست که سامان مرا می خواهد

آه تاوان جدائی تو جز مُردن نیست

بی تو پس دادنِ تاوان مرا می خواهد

غربت دیده ی بارانیت ای دلخوشیم

آتش افروخته دامانِ مرا می خواهد

لشکر نیزه که چشم از تو نگیرد نکند

جان من آمده و جانِ مرا می خواهد

چکمه ی کیست که کُفرانه رجز می خواند

نکند سینه ی قرآن مرا می خواهد

کُشت دلشوره مرا آخرِ این راه کجاست؟

این زمین مهجه قلبم نکند کرب و بلاست

ناگهان دلهره بر پیکرِ من ریخته است

کربلا گفتی و بال و پر من ریخته است

این غباری که از این دشت به رویِ تو نشست

پیشتر خاک عزا بر سرِ من ریخته است

لحظه ای روز دهم از نظرم سرخ گذشت

دیدم آنچه به دلِ مضطرِ من ریخته است

هر طرف چشم من افتاد به صحرا دیدم

تن بی سر شده دور و بَرِ من ریخته است

دیدم از خیره گی تیر سه پر لخته ی خون

جای شیر از دو لب اصغرِ من ریخته است

غارت پیرهن پاره اگر طولانی است

گرگ از بسکه سرِ دلبرِ من ریخته است

کعب نِی از همه سو دورِ تنم پیچیده

دستِ تاراج سرِ معجرِ من ریخته است

آخرِ راه رسیدیم بیا برگردیم

تا که داغ تو ندیدیم بیا برگردیم


علیرضا شریف

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">