عامل شهادت امام رضا علیه السلام به روایت شهید مطهری
شهید مطهری مینویسد: «مأمون دید که حضرت رضا علیه السلام را نمیتواند عزل کند و اگر با این وضع آشفته بخواهد وارد بغداد شود بسیار مشکل است، برای اینکه زمینه رفتن آنجا را فراهم کند و به بنی عباس بگوید کار تمام شد، حضرت را مسموم کرد».
امام رضا علیه السلام در سال 148 هجری قمری در شهر مدینه متولد شد(1) و در ماه صفر سال 203 هـجری قمری در سن 55 سالگی در شهر طوس خراسان به شهادت رسید.
در باب شهادت ایشان تقریباً تمام علمای شیعه و عده زیادی از علمای اهل سنت قائلند که آن حضرت مسموم و شهید شدهاند. درباره عامل شهادت اختلاف نظر و اقوالی وجود دارد که مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم این چنین پاسخ میدهد:
قول مشهور این است که آن حضرت توسط مأمون خلیفه عباسی مسموم شده و به شهادت رسیدهاند.
علمای اهل سنت درباره شهادت امام به دست مأمون دو دیدگاه دارند:
برخی از علمای اهل سنت بر این باورند که مأمون، امام رضا علیه السلام را مسموم نکرده است. و برای این گفته خود دلائلی هم ذکر میکنند، مأمون دختر خود را به همسری امام جواد علیه السلام درآورد، مأمون به برتری امام رضا علیه السلام در برابر علما استدلال میکرد یا بعد از درگذشت امام رضا علیه السلام مأمون بسیار ناراحت و غمگین بود و... در ادامه خواهیم گفت که به هیچ یک از دلائل در این رابطه نمیتوان استناد کرد.
عدهای از علمای اهل سنت قائلند که ایشان مسموم شدهاند و عامل جنایت، عباسیان (غیر از مأمون) بودهاند، به عنوان نمونه ابن جوزی میگوید: «وقتی عباسیان دیدند خلافت از دست آنها خارج شد (به واسطه ولایتعهدی) و به دست علویان افتاد، امام رضا علیه السلام را مسموم کردند»(2)، این قول نیز چندان صحیح به نظر نمیرسد چرا که «بیشتر مورخان و روات اجماع دارند که مأمون سم را به امام علیه السلام داده نه غیر او»(3).
علاوه بر اینکه مأمون برای این کار انگیزه هم داشته که به آن اشاره خواهد شد، روایاتی از امام رضا علیه السلام وارد شده است که در این روایات آن حضرت شهادت خویش را پیشگویی کرده و عامل این جنایت را مأمون دانستهاند، امام رضا علیه السلام به هرثمه بن اعین میگوید: «موقع مرگ من فرا رسیده است، این طاغی (مأمون) تصمیم گرفته مرا مسموم کند...»(4).
شهید مطهری مینویسد: «قرائن نشان میدهد که امام رضا علیه السلام را مسموم کردند و یک علت اساسی همان قیام بنی العباس در بغداد (بر علیه مأمون) بود، مأمون در حالی حضرت رضا علیه السلام را مسموم کرد که از خراسان به طرف بغداد میرفت و مرتب اوضاع بغداد را به او گزارش میدادند، به او گزارش دادند که بغداد قیام کرده او دید که حضرت رضا علیه السلام را نمیتواند عزل کند و اگر با این وضع آشفته بخواهد وارد بغداد شود بسیار مشکل است، برای اینکه زمینه رفتن آنجا را فراهم کند و به بنی عباس بگوید کار تمام شد، حضرت را مسموم کرد و آن علت اساسی که میگویند و قابل قبول هم هست و با تاریخ وفق دارد، همین جهت است»(5).
به نظر میرسد انگیزه اصلی مأمون در به شهادت رساندن امام رضا علیه السلام همین مطلبی باشد که ذکر شد، چرا که قیام عباسیان در بغداد جز به خاطر ترس از روی کار آمدن علویان نبوده است.
طبری مینویسد: «مأمون نامهای به بنی عباس در بغداد نوشت و مرگ علی بن موسی علیهما السلام را به آنان اعلام کرد و از آنان خواست که به اطاعت او درآیند، زیرا دشمنی آنان با او جز با بیعت وی با علی بن موسی علیهما السلام نبوده است(6)، از دیگر موجباتی که مورخان در قتل امام رضا علیه السلام ذکر کردهاند، کینهای میدانند که مأمون از امام رضا علیه السلام به دل گرفته بود، طبرسی مینویسد: علتی که موجب شد مأمون امام رضا علیه السلام را به شهادت برساند، این بود که آن حضرت بی محابا (و بدون ترس) حق را در برابر مأمون اعلام میکرد، در بیشتر موارد در مقابل او قرار میگرفت که موجب عصبانیت و کینه او میشد...»(7).
همانگونه که بیان شد از نظر روایات شیعی شکی نیست که مأمون حضرت رضا علیه السلام را مسموم کرد.(8) امّا اینکه کیفیت این عمل چگونه بوده است؟ چند گونه گزارشهای وجود دارد که به آنها اشاره میشود:
روایتی را شیخ مفید از عبدالله بن بشیر نقل کرده که عبدالله گفت: مأمون به من دستور داد که ناخنهای خود را بلند کنم... سپس مرا خواست و چیزی به من داد که شبیه تمر هندی بود و به من گفت: این را به همه دو دست خود بمال... سپس نزد امام رضا علیه السلام رفت و به من دستور داد که انار برای ما بیاور، من اناری چند حاضر کردم و مأمون گفت: با دست خود آن را بفشار، من فشردم و مأمون آن آب انار را با دست خود به حضرت خورانید و همان سبب مرگ آن حضرت شد و پس از خوردن آن آب انار دو روز بیشتر زنده نماند»(9).
روایت دیگری را شیخ مفید از محمد بن جهم ذکر کرده که میگوید: حضرت رضا علیه السلام انگور دوست میداشت، پس قدری انگور برای حضرت تهیه کردند، در حبههای آن به مدت چند روز سوزنهای زهرآلود زدند، سپس آن سوزنها را کشیده و به نزد آن بزرگوار آوردند، آن حضرت از آن انگورهای زهرآلود بخورد و سبب شهادت ایشان شد.(10)
روایتی از اباصلت هروی نیز نقل شده که میگوید: مأمون امام رضا علیه السلام را فراخواند و آن حضرت را مجبور کرد از انگور بخورد، آن حضرت به واسطه آن انگور مسموم شد.(11)
بنابراین ادلهای که اهل سنت ذکر کرده اند که مأمون امام رضا علیه السلام را به شهادت نرسانده، بی اساس است، چرا که مأمون فردی بود که به خاطر حکومت، برادر خویش امین را به قتل رساند و محبوبیت امام رضا علیه السلام در نزد او از برادرش بیشتر نبود و گریه ظاهری او بعد از مرگ امام علیه السلام به جهت منحرف کردن اذهان علویان و طرفداران امام رضا علیه السلام بوده است.
بعد از شهادت امام رضا علیه السلام شیعیان بدن شریف آن حضرت را در خراسان تشییع کردند، این تشییع جنازه به حدی پر شور بود که تا آن زمان مثل آن دیده نشده بود، همه طبقات در تشییع جنازه امام حاضر شدند(12).
*پینوشتها:
1. شیخ مفید، الارشاد، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، چاپ دوم، بی تا، ج 2، ص 261.
2. باقر شریف القرشی، حیاة الامام علی بن موسی الرضا علیه السلام، قم، نشر سعید بن جبیر، 1372ش، ج 2، ص 371.
3. همان.
4. محمد بن جریر بن رستم طبری، دلائل الامامه، قم، منشورات الرضی، 1363، ص 178.
5. مطهری، مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، تهران، صدرا، چاپ بیست و هفتم، 1384، ص 210.
6. محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، چاپ دوم، 1364، ج 13، ص 5676.
7. فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، 1417، ج 2، ص 80. شیخ مفید، همان، ج 2، ص 260.
8. مطهری، مرتضی، همان، ص 211.
9. شیخ مفید، همان، ج 2، ص 262ـ261.
10. همان، ص 262.
11. فضل بن حسن طبرسی، همان، ص 83ـ82.
12. باقر شریف القرشی، همان، ص 375.
انتهای پیام/خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس