بسم الله
در آن شب،بعد از آن اتمام حجتها وقتى که همه یکجا و صریحا اعلام وفادارى کردند و گفتند:ما هرگز از تو جدا نخواهیم شد،یکدفعه صحنه عوض شد.امام علیه السلام فرمود:حالا که این طور است،بدانید که ما کشته خواهیم شد.همه گفتند:الحمد لله،خدا را شکر مى کنیم براى چنین توفیقى که به ما عنایت کرد،این براى ما مژده است، شادمانى است.
طفلى در گوشه اى از مجلس نشسته بود که سیزده سال بیشتر نداشت.این طفل پیش خودش شک کرد که آیا این کشته شدن شامل من هم مى شود یا نه؟از طرفى حضرت فرمود:تمام شما که در اینجا هستید،ولى ممکن است من چون کودک و نا بالغ هستم مقصود نباشم.رو کرد به ابا عبد الله و گفت:«یا عماه!»عمو جان!«و انا فى من یقتل؟ »آیا من جزء کشته شدگان فردا خواهم بود؟
۲ نظر
۲۳ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۲۶