درس عبرت را دیگر کسی نمی آموزد!
همیشه به ما گفته اند باید از پدیده های اطرافممان عبرت بگیریم، و آدم عاقل کسی است که بسیار عبرت گیرنده باشد، عبرت از تجربیات خودش ، عبرت از تجربیات دیگران و عبرت از جهانی که در آن زندگی می کنیم هر پلکی که می زنیم و هر صحنه ای که می بینیم اگر دقت داشته باشیم یک پیام برای ما دارند ، مثل همین نفس کشیدنمان ، پلک زدنمان ، برگ درختی که تا دیروز سبز و سرزنده بود و امروز زرد و مرده ، کودکی که تا دیروز یارای هیچ حرکتی نداشت و امروز بالا و پایین می پرد و در مقبل دیدگان کم سوی پدر بزرگ ها و مادربزرگ ها نگاهش فروغ می گیرد و می بالد.
و هزاران هزار نکته دیگر که یک پیامی به ما می دهند، واقعا چقدر درس می گیریم، این چرخه های مکرر هستی برای چیست؟ ما در دوران این دایره کجا ایستاده ایم؟ اصلا درس عبرت چیست که باید بیاموزیم، و یا تفاوت نگاه عبرت گیرندگان با ما در چیست؟
راستی! عبرت به چه معناست؟
عبرت از «عبور» گرفته شده و عبور یعنی گذشتن از چیزی به سوی دیگر، به اشک چشم هم «عَبْرَة» میگویند چون قطرات اشک از چشم عبور میکنند و کلمهی «عبارت» را به این خاطر عبارت گفتهاند که مطالب و مفاهیم را از کسی به دیگری انتقال میدهد و اصطلاح «تعبیر خواب» برای این است انسان را از ظاهر خواب به باطن خواب؛ منتقل میکند.
به همین مناسبت، به پیشامدها و حوادثی که به انسان، پند میدهد و انسان را از مطلبی به مطلب دیگری منتقل میکند «عبرت» گفته میشود [1].
قرآن کریم هم انسانهایی را که آمادگی گرفتن درس عبرت را دارند، به عبرتگیری، تشویق میکند و میفرماید: «فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصار [حشر/2] پس اى صاحبان بصیرت؛ عبرت بگیرید».
عبرت گرفتن نوعی عبادت است چرا که امام صادق علیه السلام میفرماید: «کَانَ أَکْثَرُ عِبَادَةِ أَبِی ذَرٍّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ خَصْلَتَیْنِ التَّفَکُّرَ وَ الِاعْتِبَار [2] بیشترین عبادت ابى ذر- رحمت خدا بر او باد- تفکر و عبرت گرفتن بود».
عبرتگرفتن، میتواند انسان را از بدعاقبتی حفظ کند؛ مثلاً عاقبت شاهان و ظالمین تاریخ را مشاهده کند و عبرت بگیرد و اگر به مقامی رسید مراقب باشد که به زیردستان خود ستم نکند که چنان عاقبتی را پیدا نکند.
اما عبرتگیرندهها کم هستند با وجود اینکه عبرتها بسیارند و این فرمایش امام علی علیه السلام است که: «مَا أَکْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَار [3] عبرتها چقدر فراوانند و عبرت پذیران چه اندک! ».
بعضی از عبرتها در دنیای خارجی است اما بعضی از آنها هم در وجود خود ماست و انسان، هر روز با آن سر و کار دارد ولی از آن غافل است؛ که به یکی از آنها اشاره میشود:
عبرت از آنچه که از انسان، خارج میشود
در روایت است که یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام از ایشان پرسید که: چرا وقتیکه شخصی برای قضای حاجت؛ میرود به پایین خود و آنچه از او خارج میشود مینگرد؟ امام علیه السلام فرمود: «إنَّهُ لَیسَ أحَدٌ یُرِیدُ ذَلِکَ إلَّا وَکَّلَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ بِهِ مَلِکاً یَأخُذُ بِعُنُقِهِ، لِیَرِیَهُ مَا یُخرَجُ مِنهُ، أحَلالٌ أو حَرَامٌ؟ [4] همانا کسی نیست که اراده آن (قضای حاجت) را داشته باشد مگر اینکه خداوند، فرشتهای را بر او موکّل میفرماید تا گردن او را بگیرد تا بنگرد به آنچه از او خارج میشود که آیا حلال است یا حرام؟».
و در روایتی دیگر از آن حضرت است که: «إِنَّهُ لَیْسَ فِی الْأَرْضِ آدَمِیٌّ إِلَّا وَ مَعَهُ مَلَکَانِ مُوَکَّلَانِ بِهِ فَإِذَا کَانَ عَلَى تِلْکَ الْحَالِ ثَنَیَا بِرَقَبَتِهِ ثُمَّ قَالا یَا ابْنَ آدَمَ انْظُرْ إِلَى مَا کُنْتَ تَکْدَحُ لَهُ فِی الدُّنْیَا إِلَى مَا هُوَ صَائِر [5] با هر انسانی در زمین دو فرشته مأمور هستند که وقتی بر آن حال (قضای حاجت) است گردن او را پایین میآورند سپس میگویند: ای آدمىزاده! بنگر که آنچه برایش در این جهان رنج میکشیدی چه گردیده است».
بنابراین پدیده های عالم که قابلیت عبرت گیری را داشته باشند؛ فراوانند، برخی درونی و برخی بیرونی هستند، اما هر پدیدهای میتواند نشانهای از خداوند باشد و پیامی داشته باشد و مایهی عبرت شود.
به فرمودهی امام علی علیه السلام اگر انسان عبرت بگیرد به سوی راه درست کشیده میشود [6] همچنین فرمود: «هرکس عبرت گرفتن او بسیار باشد، لغزش او کم خواهد شد [7]».
امیرالمومنین امام علی (علیه السلام فرمود ): ای بندگان خدا بدانید که شما و آنان که در این نیا زندگی می کنند بر همان راهی می روید که گذشتگان آن را پیمودند !!! آنان زندگی شان از شما طولانی تر و خانه هایشان آبادتر و آثارشان از بیشتر بود که ناگهان صداهایشان خاموش و وزش باد در سرزمینهایشان ساکت و اجسادشان پوسیده و سرزمینهایشان خالی از سکنه و آثارشان نابود گشت و بساط عیش و بالشهای نرم را به سنگ و آجر و قبرهای به هم چسبیده تبدیل کردند گورهائی که بنای آن بر خرابی بنیان شده و با خاک ساخته شده قبرهائی که به هم نزدیک ولی ساکنانشان از هم دورند و ایشان در وادی به ظاهر آرام اما در باطن بسیار خوفناک گرفتارند و با وجودی که به یکدیگر نزدیکند ولی با همسایگانشان ارتباطی ندارند پس چگونه همدیگر را دیدار کنند در حالتی که فرسودگی آنها را در هم کوبیده و سنگ و خاک آنها را در کام خود فرو برده است.آگاه باشید شما هم راهی را خواهید رفت که آنها رفته اند و در گرو خانه هائی قرار خواهید گرفت که آنها قرار دارند و قبرها شما را به امانت خواهند پذیرفت. ( نهج البلاغه خطبه 226 )
پی نوشت ها:
[1]. با استفاده از تفسیر نمونه، ج23، ص491
[2]. الخصال، ج1، ص42
[3]. نهجالبلاغه، حکمت297
[4]. وسائل الشیعة، ج1، ص334
[5]. اصول کافی، ج3، ص70
[6]. غررالحکم، ص472
[7]. همان
فرآوری: محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان