ترجمه کتاب الفتن ابوصالح سلیلی - بخش پنجم
چهارشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۱، ۱۰:۲۲ ق.ظ
بسم الله ...
نویسنده: السید ابن طاووس
مترجم: محمدهادی هدایت
«بخش 40» برحذر داشتن حضرت علی علیه السلام از سکونت در بصره:
امام باقر علیه السلام از پدرش و او هم از پدرش و از علی علیه السلام نقل می کند: مشتاق به سکونت در بصره نباشید زیرا آن گونه خود شهر و پیرامونش در آب فرو می روند که به جز مسجد شهر چیزی به چشم نمی خورد( و این مسجد در میان آن همه آب) گویا عرشه ی کشتی ای است بر امواج خروشان.«بخش 41»رویدادهای بصره:
از حسن نقل شده است: شمشیر(جنگ و کشتار) پایین می آید، پایین می آید و چه چشمانی که می گریند و حرمت هایی که دریده می شوند و غصه هایی که بر دل می نشیند، ناتوان هلاک می شود. از جهت قبله باد زردرنگی سه شبانه روز بر شما می وزد و از شدت رنگ زردش هوا همچون روز گذشته اش روشن می شود و بعد از این حادثه بصره را آب فرا خواهد گرفت. پس از آن منتظر نشانه های پشت سر هم آسمانی باشید که چون تسبیحی که نخش پاره شده است بر سر شما خواهد ریخت. اولین آنها رعد و برق، آن گاه باد زرد، سپس باد پیوسته و نعره ای آسمانی است که عده ای را می کشد و مردن افراد زیادی در «واسط» و همچنین در کوفه چیزهای عجیب و غریبی، رخ خواهد داد و در اهواز زلزله به وقوع خواهد پیوست در نتیجه زیر آوار جان می دهند و راه ها بسته می شوند و کسی نمی تواند بین شهرها رفت و آمد کند.«بخش 42»بنی قنطورا و بصره:
ربیعه بن جوشن می گوید: در بیت المقدس با عبدالله بن عمر برخورد کردم و به من گفت: از کدام ناحیه اید؟ گفتم: اهل عراقیم و از بصره آمده ایم. گفت: ای بصریان آماده باشید. پرسیدم برای چه آماده باشیم؟ گفت: برای غلاف کردن شمشیر، بهترین دارایی در آن روز شتری است که انسان خانواده ی خود را بر آنها سوار کند و در حال فرار غذایی(داشته باشد) که به آنها بدهد. در آن روز اسب هایی با سم سفت و سخت بسیار کارآمد هستند. همان گونه که امروز کسی به مال و تعداد زیاد خانواده اش می بالد در آن روز به سبک بالی خود خواهد بالید. زیرا دیری نمی پاید که فرزندان قنطورا کنار رود دجله اردو می زنند( و آن قدر زیادند که) بر هر درخت خرمایی اسبی را می بندند و شما را از شهر بیرون می کنند. سؤال کردند: بنی قنطور کیستند؟ گفت: خدا بیشتر می داند و ما فقط اسم آنها را در کتاب این چنین دیده ایم، ولی ویژگی ها و خصوصیاتشان همان ویژگی های ترکان است.«بخش 43» رویارویی بصره و بنی قنطورا:
ابوبکر از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند: سرزمینی است بنام بصره که از کنار آن دجله می گذرد و درختان خرمای فراوانی دارد. بنی قنطورا بر آنها یورش می برند و مردم به سه دسته تقسیم می شوند: گروهی به اصل و ریشه خود می پیوندند و کشته می شوند. گروهی دچار غرور و خودبزرگ بینی می شوند و کافر می شوند و گروهی فرزندان خود را پشت جبهه جنگ می گذارند و با آنها پیکار می کنند، کشته هایشان شهیدند و فتح و پیروزی الهی به دست آنها است.«بخش 44»پرهیز از طماطم:
از ابی الحسن نقل شده است: طماطم (غیرعربی که نمی تواند خوب به زبان عربی تکلم کند) می آیند و حتماً می آیند، گردن شما را با شمشیر می زنند و غنائم و ثروت های شما را می خورند و در شهر شما ساکن می شوند، هتک حرمت می کنند و نیکان را به بردگی می کشند و بزرگان شما را ذلیل می کنند و آنها را به تیرهای آهنی می کشند. سیمای آنان همراه رنگ ها زشت است و گردن های کلفت، شمشیرهای آهنین و تازیانه های سودمند برای خود دارند و آنها برای امت من از فرعون برای بنی اسرائیل بدترند.«بخش 45» طولانی بودن حکومت ترکان مانند فرمانروایی فرعون:
عمران بن سلیم می گوید: بنوحفصه( ترکان) به زودی به سوی عراق گسیل می شوند و بر همه جا مسلط می گردند و مانند فرعون حکومت طولانی دارند تا زمانی که مردم را از حقوقشان محروم کنند، ظلم و تکبر دارند در این وقت خدا بر آنها باران فرو نمی فرستد و کاری می کند که از همدیگر انتقام بگیرند و دلیل این کار بدرفتاری آنان با مردم و کشتارشان است. لباس مسلمانان همان لباس کافران است تا آواره شوند و حکومت به فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برسد که آنها از همه به این مقام و ادعای عدالت و حق طلبی سزاوارتر و شایسته ترند.«بخش 46»هلاکت و نابودی اعراب:
سلیلی می گوید: به خدا قسم می دانم چه زمانی اعراب به هلاکت خواهند رسید زمانی که حاکم آنها کسی باشد که با آن که جاهلیت را درک نکرده اما دارای همان خلق و خوها است و (زمان) حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را نیز ندیده است پس دین اسلام او را از این کار باز دارد.«بخش 47»هلاک مسلمانان:
ابن مسعود می گوید: نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بودیم که فرمود: کار به دست شما خواهد بود و شما بر مسند قدرت خواهید بود تا زمانی که کارهای زشت را مرتکب نشده اید، چون در آن صورت خداوند فرمود: بدترین مخلوقاتش را بر شما مسلط می کند که پوست شما را مانند پوست شاخه درخت بکنند.* وهب بن منبه در کتاب المبتدأ می نویسد: فرمانروایی فرعون 400 سال بود که بنی اسرائیل 150 سال قبل از نبوت موسی علیه السلام تحت حکومت وی بودند.
* در کتاب سفینه آمده است: فرعون سیصد سال حکومت کرد، دویست و بیست سال آن را در سلامتی و امان گذراند، موسی نیز هشتاد سال او را به سوی خداوند دعوت کرد.
* یاقوت حموی در جلد 14 معجم البلدان می گوید: پس از مرگ فرعون(قبلی)، فرعون معاصر موسی علیه السلام به حکومت رسید- و گفته شده او از نژاد عرب بوده است- قامتی کوتاه داشت و پوستی با لکه های سفید داشت و شجاع و دلاور بود، 500 سال حکومت کرد تا در آخر کار خداوند او را غرق کرد و ولیدبن مصعب را هلاک نمود. گروهی گمان می کنند او از قبط مصر و نه از عمالقه بوده است.
اسود می گوید: به عائشه عرض کردم: ای ام المؤمنین آیا این که برده ای آزاده شده با فردی از اهل بدر بر سر خلافت به منازعه می پردازد باعث شگفتی تو نمی شود؟ گفت: تعجب نکن، فرعون 400 سال بر بنی اسرائیل حکومت کرد. حکومت را خداوند به هر فاسق و نیکوکاری می دهد.
«بخش 48»معجزه نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم:
پسر عمر از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند. منافقان شبانه مسجدی را تخریب نمودند و چنین مسأله برای اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بسیار سخت بود. ایشان صلی الله علیه و آله و سلم به اصحابشان فرمودند: چیزی را به دلتان راه ندهید چون این مسجد که خراب شد، دوباره ساخته می شود ولی وقتی مسجد ویران می شود حج هم تعطیل می شود. عرض شد: مسجد براثا در چه منطقه ای است؟ فرمود: در سرزمین عراق و در غرب زوراء که هفتاد پیامبر و وصی و جانشین پیامبر، در آن نماز گزارده اند و آخرین نفری که در آن نماز اقامه می کند این شخص است و با دستش به علی بن ابی طالب علیه السلام اشاره کرد.سلیلی، نویسنده کتاب الملاحم آورده است: من مسجد براثا را با چشم خود دیدم که طرفداران ابن حنبل آن را ویران کرده اند و قبر عده ای از کسانی که در آنجا دفن شده بودند، نبش کردند و جنازه شان را بیرون آوردند و خانواده (و قومشان) را شکست داده بودند و آنها را در آن قبر دفن کردند و در مسجد را بستند و آن را به گورستانی مبدل نمودند. درخت خرمایی را که در آن روییده بود بریدند و آن را به آتش کشیدند. تاریخ وقوع این رویداد سال 312 است و حج هم در این سال تعطیل شد. سلیمان بن حسن که همان قرمطی است در ابتدای سال شورش کرد و راه حاجیان را بست و آنها را به قتل رسانید و باعث شد حج تعطیل شود. در همین سال سرمای شدیدی باعث از بین رفتن درختان خرمای بغداد شد. غلام ناقد از قول اباعمر و قاضی بغداد نقل کرد: در روستای صرصر واقع در سه فرسخی بغداد، صد هزار اصله خرما از بین رفت.
سلیلی می گوید: دیگر هیچ چیز واضح تر از این نیست( در مورد صحت آن پیشگویی).
«بخش 49»پیمودن راه رفته فارس و روم:
ابی هریره از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند: قیامت فرا نمی رسد، مگر آن که امّت من دقیقاً و مو به مو همان کارها و رفتارهای اقوام و ملل گذشته را تکرار کنند. مردی سؤال کرد: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم همان اعمال ایرانیان و رومیان را انجام می دهند؟ فرمود: مگر کسی غیر از آنها هم وجود دارد؟ همچنین روایت شده است: زینت های پیشینیان را در کوچک ترین کارها، مو به مو دنباله روی خواهید کرد. سؤال شد: منظورتان همان یهود و نصاری است؟ فرمود: مگر کسی غیر این دو گروه هم هست؟!«بخش 50»فتنه در بصره:
کعب می گوید: با یک پرچم و فریاد بزرگترین شان مرزها را درهم می نوردد و با تمام پرچم ها و آراء و افکار مخالفت می کند. آن وقت گروهی چشم تنگ با صورت های پهن که به آنها بنی قنطورا می گویند از قریه ای به نام «دسکر» به راه می افتند و ساکنان آن را به زمینی پوشیده از گیاه می رانند و (آواره می کنند) آنها را بر آن چه اجدادشان مرتکب شده اند مؤاخذه می کنند به همین علت آسیب و صدمه بسیاری می بینند. در آن زمان به علت کمی رفت و آمد در جاده ها درندگان (بدون هیچ مزاحمتی) رفت و آمد می کنند پس از آن زمین فرو می رود و قذف و زمین لرزه های بسیار زیادی در شهر بغداد رخ می دهد و این شهر از همه جا زودتر ویران می شود پس از آن ویرانی و خرابی گام در مصر می نهد و زمانی که فتنه و بلا را در شام دیدی، مرگ است و مرگ! بنی اصفر به سمت کشورهای عربی به راه می افتند و حوادث زیادی به وقوع خواهد پیوست.«بخش 51»مصیبت های بصره:
حذیفه بن یمان می گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در مورد مصیبت ها و بلاها(روزگار آینده) سخن گفتند و در پایان کلام فرمود: انسان های آزاد از شدت سختی ها و بلاها به بردگی کشیده می شوند و خود نیز به این امر تن می دهند و اقرار می کنند چه مردان و چه زنان، مشرکان آنها را در کارهایشان به کار می گیرند و هر کس، نیکوکار یا فاسق، در شهرها در معرض فروش می گذارند. حذیفه! آن قدر این بلا طول می کشد که مردمان آن عصر ناامید و مأیوس نسبت به فرارسیدن گشایش الهی بدگمان می شوند تا این که خداوند فردی را از بهترین افراد خانواده ام و نیکوکارترین فرزندانم برمی انگیزاند که عدالت گستر، پاک و فرخنده است و به اندازه سرسوزنی( از عدالت) نمی گذرد، خداوند به واسطه او آیین، قرآن، اسلام و معتقدان به آن را نیرومند و قوی می نماید و شرک و مشرکان را خوار و ذلیل می کند. خدا ترس است، قوم و خویشی او با من موجب مغرور شدن او نمی شود، با منع و ممنوعیتی، ممنوعیت دیگری را از بین نمی برد، در زمان حکومتش کسی را به ضرب شلاق نمی زند مگر آن که مسأله ی حدود الهی در میان باشد، خداوند با اوست که همه بدعت ها را از عالم محو و همه فتنه ها را نابود می کند، در حق را با او می گشاید و در باطل را می بندد و اوست که اسیران مسلمان را هر کجا که باشند، به زادگاه و وطن خویش باز می گرداند. حذیفه می گوید: اگر می شود نام بنده برگزیده امت و فرزندانت را برایمان بگو. فرمود، خودش هم نام من و پدرش هم نام پدر من است، اگر تنها تا آخر دنیا( و برپا شدن محشر قیامت) یک روز باقی باشد خداوند آن قدر آن روز را طولانی می کند که این رخدادها روی می دهد.«بخش 53»مسلمان شدن گروهی مردم و کافر شدن آنها:
سوید بن غفله می گوید: وقتی سلمان در جنگ قادسیه عده زیادی از مردم را دید که به اسلام می گرویدند، گفت: امروز می بینید که گروه گروه مسلمان می شوند، قسم به آن که جان من در دست اوست همین گونه از دین الهی بیرون خواهند رفت.«بخش 54» مصیبت ها و بلاها در کلام علی علیه السلام:
محمدبن عبدالله از جعفربن محمد علیه السلام( امام صادق) نقل می کند:حادثه ی بزرگی در بصره پیش می آید. امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام می گوید: (و در مورد علی بن محمد پادشاه و غیر او سخن گفتند آن گاه) فرمود: پایتخت حکومت به زوراء(بغداد) باز می گردد و کارها به وسیله شوری و مشورت انجام می یابد و اگر کسی قدرتی بیاید هرچه بخواهد می کند، این زمان، دوران ظهور سفیانی است که نُه ماه در روی زمین تاخت و تاز می کند و آنها را با بدترین بلاها و مصیبت ها می آزارد، وای بر مصر، وای بر زوراء، وای بر کوفه، وای بر واسط! گویا هم اکنون به واسط و حوادث آن می نگرم! در آن زمان سفیانی سر به شورش می نهد، غذا کمیاب می شود، خشکسالی و قحطی همه جا را می گیرد و باران از آسمان فرو نمی ریزد، نه زمین می روید و نه آسمان می بارد، بعد از این حوادث مهدی که خود هم هدایت شده و هم هدایت گر، ظهور می کند و پرچم را از دست عیسی بن مریم تحویل می گیرد و خروج دجّال هم پس از اوست، او از اطراف بصره مکانی بنام « میسان» ظهور می یابد، به کنار کوه سنام و آب گاه سفوان می آید و بر این منطقه و مردمانش مسلط می شود، هرچند آن دو بزرگ و با عظمتند ولی از بی آبی و بی غذایی خورده شده اند و مصیبت، مصیبت سختی است. پس از آن تا چهل سال آفتاب از غرب طلوع می کند. ابن طاووس می گوید: خدا آن چه را که او روایت کرده بهتر می داند!
«بخش 55» پیشگویی پیامبر در مورد جنگ با ترکان:
عمروبن تغلب می گوید که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: قبل از فرارسیدن ساعت و وقت( موعود) با گروهی که نعلین هایشان بافته ی مویی است و چشمانشان تنگ و صورت هایشان پهن همچون سپر آهنین است مبارزه خواهید کرد.همچنین روایت شده که وی صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: قبل از آن زمان (موعود) با گروهی که دارای نعل مویین اند و( در جنگ) از سپر چرمی استفاده می کنند وارد جنگ خواهید شد چشمانشان تنگ و چهره شان همچون سپر آهنین پهن است.
در روایت دیگری آمده است( شش سال همراه رسول خدا بودم و کلام او را خوب درک و فهم می کردم یک روز) شنیدم که می فرمود: با گروهی که کفش شان بافته شده از مو است و تنگ چشم و پهن صورت اند و به سپر آهنین می مانند خواهید جنگید.
ابن طاووس رحمه الله می گوید: در این احادیث- که از معجزات رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به شمار می آیند- به خوبی وقایع و اتفاقاتی که بین مسلمین و ترکان روی داده بیان شده است و به گونه ای توصیف شده اند که گویا حضرت صلی الله علیه و آله و سلم آن را به چشم عیان می دیده است و از این احادیث برمی آید که این وقایع مقارن با ساعت( موعود) است پس هر که به صدق کلام او ایمان دارد باید تا آنجا که می تواند طاعت و عبادت خداوند را پیشه کند.
پایان بخش پنجو / راسخون
۹۱/۱۰/۲۰
هرکسی از ظنّ خود شد یار ما...
جناب (س) اگر هر کسی جهاد را همانگونه که میخواهد تعریف کند که واویلا می شود!
اگر اینطور باشد که مرتاضان هندی هم با ریاضت های غیر شرعی خود می توانند قائل به جهاد با نفس باشند.
هر سخن جائی و هر نکته مکانی دارد کابر محترم،هدف وسیله را توجیه نمی کند.
آیا شما اجازه می دهید که یک معلم علوم اجتماعی که تخصص چندانی در علم ریاضی ندارد سر کلاس ریاضی حاضر شده و در مورد مسائل و معادلات ریاضی تدریس کرده و یا بدتر از آن به اظهار نظر و نفی و اثبات نظریات دانشمندان این علم بپردازد؟!!!