نورالأصفیاء

مسجدومجتمع فرهنگی،آموزشی وپژوهشی حضرت نورالأصفیاء عجل الله تعالی فرجه الشریف

نورالأصفیاء

مسجدومجتمع فرهنگی،آموزشی وپژوهشی حضرت نورالأصفیاء عجل الله تعالی فرجه الشریف

نورالأصفیاء
آخرین نظرات

حضرت ام البنین مادر چهار شهید کربلا

پنجشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۶، ۰۷:۳۵ ب.ظ

بسم الله

حضرت ام البنین مادر چهار شهید کربلا 

از دامن زن مرد به معراج میرود. بی شک نقش تربیتی پدر و مادر در شکل گیری شخصیت مردان و زنان آینده بسیار موثر است، خصوصا مادرانی از نسل نور که فرزندانی همچون عباس بن علی علیهماالسلام را به جامعه بشری و دینی تقدیم کرده اند.


دیدار زینب از ام البنین

ام البنین از زنان با فضیلت و عارف به حقّ اهل بیت علیه السلام  بود. محبّتی خالصانه به آنان داشت و خود را وقف دوستی آنان کرده بود. آنان نیز برای او جایگاهی والا و موقعیتی ارزنده قائل بودند. زینب کبری پس از رسیدن به مدینه نزد او شتافت و شهادت چهار فرزندش را تسلیت گفت و همچنین در اعیاد برای تسلیت نزد او می رفت.[1]
جریان ازدواج ام البنین با امیر المومنین از زبان زهیر

صاحب اسرار الشهاده واقعه را این گونه نقل می کند: «گویند: زهیر بن قین پیش از آن که عبداللّه بن جعفر بن عقیل کشته شود نزد وی آمد و گفت: برادرم پرچم را به من بده!

عبداللّه گفت: مگر من در بردن آن کوتاهی کرده ام؟

گفت: نه، ولی من بدان نیاز دارم!

عبداللّه پرچم را داد و زهیر آن را گرفت و نزد عباس بن امیرالمؤمنین رفت و گفت: ای پسر امیرمؤمنان، می خواهم حدیثی را که آموخته ام برایت نقل کنم.

گفت: نقل کن که شنیدن حدیث اکنون شیرین است! نقل کن و هیچ باکی بر تو نیست چرا که با اسناد متواتر نقل می کنی!

گفت: ای ابوالفضل، بدان که پدرت، امیرالمؤمنین، هنگامی که خواست با مادرت امّ البنین ازدواج کند، دنبال برادر خود، عقیل، فرستاد که نسب اعراب را خوب می شناخت و گفت: برادرم، می خواهم زنی را از صاحبان خانواده و حسب و نسب و شجاعت برایم خواستگاری کنی. تا از او صاحب فرزندی شوم که شجاع و نیرومند باشد و این فرزندم را- و اشاره به حسین علیه السلام  کرد- در صحرای کربلا یاری دهد!

پدرت تو را برای این روز ذخیره کرده است. در یاری زن و فرزند برادرت و خواهرانت کوتاهی مکن!»[2]
مرثیه سرایی امّ البنین

از صاحب ریاض الاحزان نقل شده است که گفت: «امّ البنین، همسر امیر المؤمنین علیه السلام  برای حسین علیه السلام  عزا به پا کرد. زنان بنی هاشم نزد وی جمع شدند و برای حسین علیه السلام  و اهل بیتش گریه می کردند».[3]

مامقانی گوید: «از نشانه های نیروی ایمان وی... اینکه بشیر پس از ورود به مدینه هر گاه خبر مرگ یکی از چهار پسرش را به او می داد، چیزی به این مضمون می گفت: از حسین  علیه السلام  برایم بگو. پس از آنکه خبر چهار پسرش را به او داد گفت: بندهای دلم را پاره کردی، فرزندانم و هر چه در زیر آسمان است فدای حسین علیه السلام  باد».[4]

ابو الفرج اصفهانی گوید: «امّ البنین... به بقیع می رفت و با سوز و گداز برای پسرانش گریه می کرد. مردم جمع می شدند و به گریه هایش گوش می دادند. مروان از کسانی بود که به این منظور می آمد. او پیوسته به نوحه سرایی او گوش می داد و گریه می کرد!».

این مطلب را علی بن محمد بن حمزه از نوفلی، از حمّاد بن عیسی جهنی از معاویه بن عمار از جعفر بن محمد علیه السلام  نقل کرده است.[5]

ابو الحسن اخفش در شرح الکامل گوید: «او هر روز به بقیع می رفت و برای او[عباس] مرثیه سرایی می کرد، فرزند عباس  علیه السلام  یعنی عبیدالله را نیز با خود می برد. مردم مدینه و از جمله مروان حکم برای شنیدن مرثیه هایش جمع می شدند و از سوز نوحه هایش به گریه می آمدند. از سروده های اوست:ای کسی که عباس را در هنگام حمله به فرومایگان دیدی؛ در حالی که به دنبال او، فرزندان حیدر، آن شیران شجاع و دلاور، در حرکت بودند؛ شنیده ام که بر سر فرزندم ضربت زدند آن گاه که دستانش را بریده بودند؛ وای بر من که ضربت عمود سر شیر بچه ام را خم کرد؛ اگر شمشیر به دست داشتی هیچ کس به تو نزدیک نمی شد.

نیز گفته است:

وای بر تو، مرا دیگر امّ البنین مخوان؛

که شیرهای ژیان را به یادم آوری؛

من فرزندانی داشتم و مرا به آنها صدا می زدند؛

ولی اینک رگ گردنشان زده شده و کشته شده اند؛

نیزه ها بدنهایشان را قطعه قطعه کردند؛

و همه آنها نیزه خورده بر زمین افتادند؛

ای کاش می دانستم، آیا همان طور که گفته اند؛

دست راست عباس قطع بود؟[6]

 

پی نوشت ها:

[1]
بحارالانوار، ج 45، ص 41.

[2]
اسرار الشهادة، ص 334 و به نقل از آن مقتل الحسین، مقرّم، ص 209.

[3]
ریاض الاحزان، ص 60، طبق هامش شرح الاخبار، ج 3، ص 186

[4]
تنقیح المقال، ج 3، ص 70.

[5]
مقاتل الطالبیین، ص 90.

[6]
شرح الکامل، طبق حاشیه شرح الاخبار، ج 3، ص 186.

 

منبع : پایگاه اطلاع رسانی حوزه

 

۹۶/۱۲/۱۰
منتظران ظهور/ مجتبی دهقانی پوده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">